امیدزندگی
شاید یک حرف آینده ایی بسازد
شاید یک حرف آینده ایی بسازد
به گلاب گفتم : “چه خوشبویی” !
گفت : گل بودم به دست روزگار چیده شدم ، و در کوره آتش ? ، سوختم سوختم سوختم … ولی با متانت صبر کردم کوره خاموش شد خالص شده بودم و عزیزتر از پیش !
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط امید زندگی در 1400/08/08 ساعت 10:10:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |